دفاع از استالینگراد (( قسمت آخر ))

پرونده " دفاع از استالینگراد " قسمت پایانی
http://www.8pic.ir/images/vf5u28as8jwqsvn5hcbz.jpg

در قسمت های قبلی از این مقاله ؛ درباره دفاع روس ها در برابر آلمان ها گفتیم و به بررسی جنگ افزار های آن ها و رشادت های مردمان روس پرداختیم .  حالا وقت آن رسیده که خود شما اطلاعات خود را درباره حمله به استالینگراد کامل کنید!! برای همین در این قسمت که قسمت آخر این مقاله است به معرفی فیلم ها و کتاب های مربوط به این واقعه ی تاریخی می پردازیم و سری هم به موزه و بنای یاد بود نبرد استالینگراد خواهیم زد .   
در جنگ نمی‌توان همیشه به پیش تاخت؛ گاهی هم باید فکر را به کارانداخت تا مبادا نظامیان بسیار فدای حماقت یک فرمانده شوند. این همان مبادایی است که آدولف هیتلر به خاطر اطمینان بیش از حد به توان نظامی آلمان نازی مرتکب شد تا ماشین جنگی کشورش در استالینگراد در گل ناکامی فرو رود و او از دست‌یابی به هدفش در توسعه قلمرو رایش سوم باز بماند.


نـــام‌فــیلـم: استالینگراد
کــارگـــردان:جوزف ویلزمیر
ســـال تولیــد:1993
مـــــــدت‌:134 دقیقه
ژانـــــــر:درام

داستان در مورد واسیلی زایتسِف (جود لاو)، تیرانداز ماهری است که در کمین آلمانی‌ها می‌نشیند و آنها را یکی پس از دیگری از پا درمی‌آورد تا به کشورش که در نبردی ناخواسته مورد تهاجم نازی‌های قرار گرفته خدمتی کرده باشد، اما بعد از مدتی به این نتیجه می‌رسد که دیگر نمی‌تواند انتظارات دانیلوف (جوزف فینس)، افسر مافوقش را برای انجام این مأموریت‌ها برآورده کند. اینجاست که ماجرا پیچیده می‌شود، چون زایتسف می‌فهمد دانیلوف عاشق تانیا (ریشل‌وایس) شده است؛ سربازی که او هم دوستش دارد و حالا فهمیده در این  رابطه تنها نیست! البته این پایان داستان نیست. حالا سر و کله سرگرد کونیگ (اد هریس)، تک‌تیرانداز ماهر آلمانی‌ها، هم پیدا می‌شود؛ کسی که آمده تا کلک زایتسِف را بکند.


نــــام کتـــاب: استالینگراد
نــــویسنــده: مایکل جونز
محــل نشــــر: پِن اند سورد
ســال نشــــر: 2007
جونز ضمن پرداختن به «روان‌شناسی جنگ»، علت کامیابی سپاه 62 ارتش سرخ برابر نازی‌ها را بررسی می‌کند. او در این اثر ماندگار نشان می‌دهد چگونه نیروهای روس در پاییز و زمستان 1942، برابر سپاه ششم آلمان که هیتلر معتقد بود «می‌تواند دروازه‌های بهشت را از هم بدرد و باز کند» سدی محکم ساختند و با «شجاعت فراانسانی» در ستیز با غیرممکن‌ها پیروز شدند. آناتولی مِرِشکو، افسر ستاد سپاه 62 و شاهد عینی جنگ استالینگراد، با جونز در نگارش این کتاب ارتباط تنگاتنگی داشته است تا ماجرا بدون هیچ زیاد و کمی در قاب نوشته بنشیند.


نــــام کتـــاب: استالینگراد: پیروزی در ولگا
نــــویسنــده: نیک کورنیش
محــل نشــــر: پِن اند سورد
ســال نشــــر: 2009
با گذشت 68 سال از یک واقعه تاریخی مثل نبرد استالینگراد، دسترسی به کسانی که مدتی شب و روز خود را با آن گذرانده‌اند سخت و گاهی غیرممکن می‌شود. برای همین، افراد علاقمند سراغ کتاب‌ها و فیلم‌ها می‌روند، اما تعداد زیاد این منابع آنها را سردرگم می‌کند. اینجاست که بهترین‌ها خودنمایی می‌کنند. «پیروزی در ولگا» یکی از آنهاست. این کتاب از آن منابعی نیست که بگوید فلان سرباز فلان جا فلان کار را کرد؛ کورنیش با عکس‌هایی که گرد آورده، می‌خواهد به خواننده در مورد نبرد  آلمان و شوروی جزئیات دقیق بدهد و او را از چند دلاری که بابت خرید این کتاب خرج کرده راضی نگه دارد.


نـــام‌فــیلـم: دشمن پشت دروازه‌ها
کــارگـــردان: ژان ژاک آناد
بــازیگــران: اد هریس، جود لاو
ســـال تولیــد: 2001
مـــــــدت:‌‌131 دقیقه
ژانـــــــر: درام
داستان در مورد واسیلی زایتسِف (جود لاو)، تیرانداز ماهری است که در کمین آلمانی‌ها می‌نشیند و آنها را یکی پس از دیگری از پا درمی‌آورد تا به کشورش که در نبردی ناخواسته مورد تهاجم نازی‌های قرار گرفته خدمتی کرده باشد، اما بعد از مدتی به این نتیجه می‌رسد که دیگر نمی‌تواند انتظارات دانیلوف (جوزف فینس)، افسر مافوقش را برای انجام این مأموریت‌ها برآورده کند. اینجاست که ماجرا پیچیده می‌شود، چون زایتسف می‌فهمد دانیلوف عاشق تانیا (ریشل‌وایس) شده است؛ سربازی که او هم دوستش دارد و حالا فهمیده در این  رابطه تنها نیست! البته این پایان داستان نیست. حالا سر و کله سرگرد کونیگ (اد هریس)، تک‌تیرانداز ماهر آلمانی‌ها، هم پیدا می‌شود؛ کسی که آمده تا کلک زایتسِف را بکند.


نــــام کتـــاب: دشمن پشت دروازه‌ها
نــــویسنــده: ویلیام کریگ
محــل نشــــر: پنگوئن بوکس
ســال نشــــر: 2001
کریگ در این کتاب ماجرای یکی از خونبارترین نبردهای تاریخ جنگ‌های دنیا را روی کاغذ آورده است. او با 100 نفر از بازماندگان جنگ مصاحبه کرده تا بتواند با انتقال سرگذشت سربازان و وحشت غیرنظامیان هر دو طرف ماجرا به خواننده، نبردی را که «آغازی بر پایان حکومت هیتلر» بود به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد. البته بعضی‌ها از قلم افتادن علت شکست آلمان و تأثیر آن بر سرنوشت کلی جنگ را یکی از نقص‌های کتاب می‌دانند، ولی وقتی ژان ژاک آناد در سال 2001  از بازیگران معروف هالیوود برای ساخت فیلم «دشمن پشت دروازه‌ها» استفاده کرد مواضع سخت منتقدان ملایم‌تر شد.


نــــام کتـــاب: متوقف در استالینگراد
نــــویسنــده: جول هیوارد
محــل نشــــر: مرکز انتشارات دانشگاه کانزاس
ســال نشــــر: 2001
روایت کردن وقایع و شرح‌حال افراد حاضر در نبردی که سال‌ها از آن گذشته خیلی دشوار است؛ بخصوص برای کسانی که آن را از نزدیک تجربه نکرده‌اند. ولی هیوارد، مورخ و نویسنده نیوزیلندی، کارش را ماهرانه و بی‌نقص انجام داده است. وقتی هیتلر به شوروی حمله کرد، می‌دانست که سوخت ماشین جنگی‌اش دیر یا زود تمام می‌شود. برای همین به فکر افتاد تا با کمک نیروی هوایی، ضمن حفاظت از میدان‌های نفتی نازی‌ها در رومانی، مراقب میدان‌های قفقاز هم باشد، اما به سد دفاعی روس‌ها در استالینگراد خورد. این کتاب به بررسی نقش نیروی هوایی آلمان،  در پیروزی اولیه و تأثیر تصمیم‌گیری‌های غلط گورینگ در شکست نهایی آلمانی‌ها می‌پردازد.


نــــام کتـــاب: زندگی و تقدیر
نــــویسنــده: واسیلی گراسمن و رابرت کاندلر
محــل نشــــر: وینتج
ســال نشــــر: 2006
خواندن این رمان حماسی به کسانی که فکر می‌کنند ادبیات روسیه شاهکار ادبی کم دارد، توصیه می‌شود. گراسمن در این کتاب ضمن مقایسه فاشیسم و کمونیسم و نمایان ساختن وضعیت جامعه روسیه، توجه مخاطب را به‌شخصیت‌های داستانش که در شرایط «کافکایی» شب و روز می‌گذرانند جلب می‌کند و از انسانیت حرف می‌زند؛ چیزی که هنوز قربانی اوضاع نابسامان جنگ نشده و می‌توان آثارش را همه جا دید. برخورداری از یک راهنمای مفصل از ویژگی‌های بارز این کتاب است، چون خواننده می‌تواند با رجوع به آن در پایان کتاب، راجع به آدم‌های مختلف اطلاعات کاملی به دست آورد.


موزه و بناهای یادبود نبرد آلمان وشوروی در جنگ جهانی دوم
:

یک نویسنده آمریکایی گفته قول می‌دهد هیچ وقت دلش برای قرن بیستم تنگ نشود! شاید بتوان منظور او را این‌طور تفسیر کرد که جنگ‌های اول و دوم جهانی بی‌شک نقطه شروع جنون، انسان‌کشی، تجاوز و کشورگشایی در قرن بیستم بودند. این نبردهای خونین حدود 80 درصد جمعیت کره زمین را درگیر کردند و در بیش از 30 کشور اروپایی، آسیایی و آفریقایی در زمین، دریا و آسمان به طور مستقیم یا غیرمستقیم جریان داشتند. تلاش 110 میلیون نیروی نظامی برای از صحنه خارج کردن طرف مقابل به کشته شدن 57 میلیون نفر انجامید که تقریباً نیمی از آنها مردم بی‌گناه بودند.
http://www.8pic.ir/images/jx9p7107gnduv8j5hdo.jpg
پانوراما (نمای خارجی موزه)
نبرد استالینگراد که بین سال‌های 1942 و 1943 روی داد یکی از مهم‌ترین این تحولات بود. نبردی که در آخر با سر و ته شدن ماشین جنگی آلمان نازی و برچیده شدن بساط نیروهای فاشیستی به نفع شوروی تمام شد. از این واقعه 68 سال می‌گذرد. استالین و هیتلر هر دو مرده‌اند، آلمان نازی و شوروی وجود خارجی ندارند و کاتیوشاهای روسی و پنزرهای آلمانی هم دیگر به شکل آن زمان تولید نمی‌شوند، اما کسانی بوده‌اند که خوش نداشته‌اند این جنگ به این سادگی‌ها فراموش شود. آنها در شهر ولگوگراد یا همان استالینگراد قدیم، موزه‌ای ساخته‌اند. موزه‌ای که گرچه نمی‌تواند از نظر وسعت با نمونه‌های مشابه در دنیا یا حتی «موزه میهن‌پرستی مسکو» رقابت کند، ولی بی‌تردید برای کسانی که می‌خواهند با افراد، تجهیزات و فضای آن نبرد آشنا شوند بهترین جاست: ولگوگراد، خیابان چوویکوف، پلاک 47.

«موزه پانورامای نبرد استالینگراد» که قبلاً نام‌هایی چون «موزه دفاع استالینگراد» و «موزه دولتی دفاع ولگوگراد» داشته بر اساس طرح‌های منحصر به فرد مالایف، معمار بزرگ شوروی، ساخته شده است. این مجموعه دارای هشت تالار اصلی است که در کل 3500 اثر نمایشی و نقاشی را در خود جای داده‌اند. هر کدام از این تالارها چهار دایورامای 5 در 25 متری دارد که گالری فوق‌العاده‌ای از تصاویر فرماندهان و رهبران نظامی نبرد استالینگراد را به نمایش گذاشته‌اند.

 در کنار این تالارها یک پرده پانورامای 16 در 120 متر با نام «شکست ارتش‌های فاشیستی در استالینگراد» هم هست که تمام حوادث نبرد، چه تراژیک و چه امیدبخش را، به صورت خیلی فشرده اما بی‌نهایت جذاب روی بزرگ‌ترین بوم نقاشی روسیه منعکس کرده است.

 این پرده پانوراما که در 8 جولای 1982 افتتاح شد حاصل هنرنمایی هفت نقاش برجسته «استودیوی طراحی نبرد گرکوف» است. گرچه این هنرمندان قبول دارند که نتوانسته‌اند ریز به ریز جزئیات نبرد استالینگراد را روی قاب بیاورند، ولی تقریباً تمام کسانی که در جنگ حضور داشته یا در سال 1942 ساکن استالینگراد بوده‌اند، با دیدن این شاهکار ارزشمند نقاشی زبان به تحسین آنها می‌گشایند. و البته شاید حق هم داشته باشند، چراکه این تابلوی عظیم تا جایی که امکان داشته سیلوها، آسیاب بادی، خانه پائولوف، میدان 9 ژانویه و ایستگاه قطار استالینگراد را به همراه جزئیات میدان نبرد مثل حرکت تانک‌ها، نیروهای پیاده، هواپیماها، آتش توپ‌ها و سربازان در حال جنگ خیلی طبیعی بازسازی کرده است.

اما اینها همه پایان کار نیست. هنرمندان در پس‌زمینه پرده، کارهای قهرمانانه و افسانه‌گونه مردان و زنان حاضر در نبرد استالینگراد را هم احیا کرده‌اند: ماتوی پوتیلف، افسر دیدبانی که سیم‌های پاره‌شده خطوط رادیویی را با دهانش به هم وصل کرد، نیکلای سردوکف، سرجوخه روس که با سینه‌اش جلوی دهانه توپ دشمن را بست، آنا بشاسنوا، پرستاری که خیلی از زخمی‌ها را به پشت جبهه آورد و جانشان را نجات داد و میخائیل پانیخایا، سرباز ارتش سرخ که خودش را جلوی تانک نازی‌ها انداخت و کشته شد نمونه‌هایی از کارهایی است که هنرمندان روسی برای زنده نگه داشتن خاطره این مقاومت آنها را نقاشی کرده‌اند.

این موزه سالانه بیش از پانصد هزار بازدیدکننده دارد، ولی شهرداری ولگوگراد و مسئولان موزه برای جذب بیشتر مردم بخش‌های جدیدی را به آن اضافه کرده‌اند. مثلا از سال 1997 «تالار افغانستان» هم به گوشه‌ای از مجموعه اضافه شده که اسناد، افراد و جنگ‌افزارهای مهم جنگ افغانستان را در معرض دید قرار می‌دهد. این موزه به جز روزهای دوشنبه، هر روز از 10 صبح تا 8 بعدازظهر باز است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.